حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان
حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

کتی دلش گرفته/طنزنویسی/

کتی دلش گرفته/طنزنویسی/

خانم گربمون چند وقته خیلی دمقه چکار کنیم

ای واییییییییییییییییییییییییی کتی من چیش شده

فکر کنم حساسیت فصلی گرفته

نه افسرده شده

باید ببریمش دامپزشک ببینش

فردا هم باید ببرمش مهد 

سسی جون گفته فردا تمرین کی از همه ناخنش قویتره دارن

تو روحیش کلی تاثیر داره

دوستاش بتی متی چتی رتی هم میان

از اونورم میبرمش پیش تست هوش ببینم کشف استعدادی توش نهفته نمونده باشه

بعدم باید ببرمش براش تن گوشت بیفت کیک استر حتی گانف بگیرم براش

وای سوئیچ بینوه رو بزار با پرادو برو جلسه

نه خانم بینوه خبری نیس برو با همون پرادو

نه وای کتی جلو دوستاش آبروش مییره

نه کتی درونگراست میفهمه که این چیزا مهم نیس مهم سبیلاشه که با همه گربه ها فرق داره

وای سبیلاشم باید ببرم براش کوتاه کنن خیلی آشفته شده

به سبیلاش دست بزنی نزدی ها

وای خیلی بد شده دوستش دیروز بزی گذاشته بود تو مهد بهش میگفتن گربه متد وای وای

غذا چی درست کرده کوکبنیس جون

جون وای به اون میگی جون

مگه چیشه

یادت باشه اون یه مستخدمه باید بهش بگی کوکبنیس فقط

من جونم فقط

تو کاسبرگی عزیزم

برات سوپ غاز دارم

وای سوپ راز

چی هست

برات کادو کتاب میشل استراگانف وقتی خانمش رژ صورتی میزد رو گرفتم چاپ پونصد هزارمش هست

وای چه تو هایپر مارکت کلاسی

یادت باشه یخچالو خالی کنیم توش کتاب بار بریزیم میگن خیلی مفهومی کلاس داره

نه یخچال بیخیال کتابخونه دادم برات بسازن شبیه مغز انسان از توش صدای غار غار کلاغ قصه ها با متد هو آی یو ماینیمیز کلوغ کدوم کتاب رو براتون بخونم رو داره

اشانتیونم کتاب نیچه روشه فقط نپیچونن ندن 

وای شوشی تو عالی هستی

عزیزم تو اتفاق ماه 29 روزه منی تو بهترین گلدون قلب منی تو یاس ترکیده تو فکر منی

وای چه رمان حتی تیک تو واقعان روحت تو لطیفه هست

عزیزم تو هم مرد رویاهای شب های تک شاخ منی تو شاخ ترین مرد زمینی تو فول لایک ترین فالور قلب منی تو آویز رو پیج منی

وای تو خانم خیلی لوله پلوتیکا حرف میزنی

اه ماه حتی گرد وای چقدر کلمه سنگینی گفتی

میدونم میفهمی خیلی تو کلاسی

برو حاضر شو کتی تو خونه دلش تار بست 

باشه جیگر دل قلوه سنگدون شش گردن مرغ عشق من

================================

طنزنویس-حسام الدین شفیعیان


مستقیم....کمی چپ/طنزنویسی/

مستقیم....کمی چپ/طنزنویسی/

Image result for ‫مستقیم....کمی چپ/طنزنویسی/‬‎

مستقیم

کجا میری؟

هانریش بلبل پشت فالو برگر کوچه خالو برگر

میشه بیست هزار دویست و دوازده تومن

چرا اینقدر گرون!

برای اینکه اونجا خیلی دوره

خب شما تا سی متری شفتالو برگر ببرید بقیشو پیاده میرم؟

دوازده تومنش کم میشه میشه بیست هزار و بدون دوازده تومن

اهک مگه سرگردنه هست؟

نه اینجا چهارراه هست؟

اه تا حالا از این منظر نگاه نکرده بودم به این موضوع مهم؟

بله سرگردنه وایستی بیست تومنم اضافه میاد روش

خب پس همون چهارراه هست مگه اینجا 

بله دیگه چهارراه هست اینجا

اه مای حتی گاد ماینیمیز چغندر 

خوشبختم از آشنائیتون زبانتون عالیه کجا تف فال گرفتید

تف دادم تاف گرفتم

اه شت شاتاب

چه عالی شما آلیمانی هم بلتی

بله بنده یه دوره فشرده تو مرکز آفرینش های زبان ام پی تری در عرض نیم ساعت بودم

منم بودم شمارو ندیدم

اون موقع شما تو جنین کبوتر شنا قورباغه کار میکردی

مقسی بکوب نون تو هاونگ 

اه شما فرانسوی هم بلتی

بله بنده با پوآرو تو فیلم خانم مار پله بازی میکردم نقش اون یارو بود از مغازه خرید میکرد موسیو پوآرو اومد تو من وایستاده بودم بعد رفتم بیرون دیگه نبودم

اه بیبی آستالا واستالا 

بله بنده سه دوره برنده سوار تاکسی شدم بدون کرایه با مشت خرس بنفش از جایزه بگل نشستگان جزیره کارائیب رو گرفتم

پس شما خیلی خیلی خیلی بودید

بله بنده از اول نبودم اما کم کم بودم

وای چقدر عالی پرتقالی

نه آناناسی

تو روراستی اما مسیرت رودروایستی

اینقدر وایستی که زیر پات وایفا سبز قهوه ای بشه با نارنجی آبی سوسنی

ولی رستم گفت اگه بری دیگه دوست نداره

دیگه دوستم نداری

نه دیگه تو یه راننده بی انضباطی

نمره انضباطم چنده

زیر صفر یکم

اه چقدر زیاد

راستی بخوام برم کوچه چالی چایی از کجا باید برم

همینو میری دیگه نمیری برمیگردی بعد سمت چپ نوشته تنبلی کار زشته بالاترش نوشته موفقیت در راه هست بالاترش نوشته مشکلات شکلات چه کسی پنیرمو تک خوری کرد بر میگردی میبینی همونجایی که اونجایی

چقدر آدرسش سر راسته

نه اونقدر یکمی کجه منتها تو کرجه نوشته زیرش فرجه فلکه پشتش غلطه میدون برگردی کلکه

فای فا اه حتی گیگابایت اضافه

نه دیگه اومدی نسازی هر گیگ میگ میگ

در اصل همه مسافرا اگه مثل تو بودن من الان باید با گاری نمک میبردم تو باری نسازی با زندگی نمیشه ترانه عالی تو چی میشه

میگم نکنه تو رو تو سراهی مولوی بعد شوش راه آهن دیدم

بله بنده اونجا بودم خیلی وقت سال قبل از میلاد خودم

منم اونجا بودم نقش رهگذر داشتم هر چی میگذشتم نمیگذشت

من این کارا رو کار ندارم میخوای بری چهارره هانریش بیش بل

نه دیگه الان متحول شدم میرم خونمون

مگه قبلش کجا میخواستی بری

میخواستم برم خونمون

چقدر فلسفی بود

بله سقراط بقراطو افلاطونو حتی نیچه هم همینو گفتن

نپیچون من رفتم بگو کرایه زیاد میگیری چرا تعارف میکنی شاهنامه میخونی

آخه مشکل از کرایه ها نیست که باز دیدی پیاز گرون شده کشیدی روش

نه داشی پیاز چیه مای بیبی

همه چی مثل سیم رابط بهم وصله

نرخنامه هم رعایت میشه

چجوری رعایت میشه بی انضباط

میدونی من الان متحول شدم دیگه فقط رایگان با هر چی خودتون دوست دارید کرایه بدید میبرم

احسنت تو شدی انضباطت نه و پنجاه هفت صدم

ده بده قبول شم برم کنکور بعد برم تیم ملی

نه دیگه مشروطی ستاره دار شدی تو قبلان ماه داشتی قبلش مریخ الان ستاره داری برو حالشو ببر اما اصراف نکن

ستارم کجا بودی من دمپایی هم ندارم

آفرین تصور کن اگه حتی تصور کردنش سخته

توهم فانتزی تو کتم نمیره

توهم جالیزی کن تو کف کتت میره

برداشت کی هست

یمن بده ماش تو آش بعد بریز سرجاش هم بزن دو لیوان آب تا برسه جاش

آش ماش به همین خیال باش

من تاکسیمو میفروشم جاش میرم فضا نورد میشم

نه مزنه بنزین فضانوردی نمی صرفه

برو تو صف کشف استعداد های پنهان ناناسو

نانو تکنولوژی رو میگی

همو که تو میگی

ولی من اصلان دوس ندارم برم فضا

زمین بهتره میچرخه میلرزه میپره فقط کم مونده برقصه

خب اینها نکته های عالی بود گفتی مهم اینه که 150 میلیون سال دایناسورها رقصیدن

حالا نوبت ماست

پس کی منقرض میشیم

وقت گل نی

نه جون داشی کی منقرض میشیم راحت شیم

نگاه کن الان منقرض شدیم منتها تو وقت اضافه هستیم همینجور پیش بریم میریم تیم ملی

خب دست من نیست تو الساوادور جلوی خورشید نشسته بودم. بذر میکاشتم

اه تو چه هستی

نه من پ هستم

نگاه کن ماه رو

الان شب شده

فردا که خورشید زد سر کرایه توافق میرسیم

اصلان غصه نخور

برو مدرست دیر نشه

وای مدرسم باز دیر شد 

بای بای

نای نای

از کنار بری قاطی آدما نشی

تو هم از کنار برو قلم سوسک کشیدن

باشه

تو هم از کنار برو رنگی نشی

بپا سنگی نشی

باشه برو

نباشه میرم

خدافظ چه پ

خدافظ پ ن پ

/چنگیز با مامانش میرن خواستگاری/

چنگیز که خیلی فیلم رمانتیک دیده بود زد وسط کاسه کوزه ریخت بهم گفت ننه پاشو بریم خواستگاری. ننه گفت خواستگاری کی!گفت دلنگیز دختر پرویز . ننه برداشت برنداشت گفت اون واسه تو خیلی لقمه بزرگیه. گفت ننه فقط 45 سالشه. ننه گفت سنش نه وزنش 120 کیلویه تو 45 کیلو و دویست گرمی. که چنگیز گفت مهم وزن نیست مهم دله. گفت ننه دلت پیشش گیره یعنی. گفت آره ننه دلم دیروز پنچر شد رفتم دیدم دلنگیز میخواد با کامبیز عروسی کنه. ننه گفت بپر موتوروتو روشن کن برم بگیرمش برات. گفت ننه بنزین نداره. گفت اشکال نداره یه چهار لیتری کنار خونه هست همونو بریز توش گفت ننه اونو بریزم تو موتور میزنمون به در و دیوار که ننه گفت باید شب بیام ببینم چی هست توش چنگیز گفت ننه کیشمیشه خیس کردست. گفت ننه کیشمیشش تازست. گفت ننه برخیز برویم.ترک موتور براوو سرعت 25 کیلومتر خونه دلنگیز دو تا چهارراه بالاتر موتور کشش خاموش ننه جیغ کمک. مردم دور جمع گفتن چی شده ننه گفت موتورشو هل بدید روشن بشه. همه مونده بودن موتورو هل بدن یا ننه چنگیزو آروم کنن. که همسایه آب قند ریخت آورد ننه خورد سوار گاز دم خونه. پیاده.چنگیز با لگد رفت تو در . که بابا دلنگیزم اومد دم در با مشت گذاشت تو چشم چنگیز دعوا شدو کتک کاری چنگیز اخرش گفت عاشق دخترتونم. باباش پرید بقل چنگیزو ماچو بوسه بزور دستشونو گرفت آورد تو گفت از اول میگفتی با لگد که هیچی با موتور میومدی تو اصلان.

خلاصه رفتن نشستن. عروس اومد چایی آورده بود اول بجا ننه هل کرد برد برا چنگیز که چنگیز دید استکانی نیستو سینی کجاست. گفت چایی پس کو ضعیفه. گفت مگه کوری نمیبینی. گفت کو گفت ایناش ننه اومد تخصصی برسی دید سینی گم شده تو 120 کیلو وزن از دستش گرفت ننه تعارف کرد بابا دلنگیز گفت به ننه چنگیز حالا ماشاء الله چند سالتونه ننه که چنگیز برخواستو رفت سمت بابا دلنگیز وسط فرش کشتی فرنگی و خلاصه بابا دلنگیزم گفت بمیرید منو بکشید تو داماد مایی چنگیز دید ای دل غافل دستش بد جور تو خود گردو افتاده. بابا دلنگیز گفت چنگیزخان شغلشون چیه. ننه گفت تو تیم محله دروازبانه. نقش تیرک رو داره. بابا دلنگیز گفت کی میرن تیم ملی ننه گفت فردا صبح قبل اذون دعوته به مسابقات کوچه بالا . بابا دلنگیز گفت اونجا چه خبره گفت قراره بره اونجا داور خطا کرد شعار بده. گفت عجب پس شغلشونم آبرومنده. ننه گفت تازه بعضی موقعا با موتور عصبانی بشه میره وسط زمین خاموش میکنه نمیزاره توپ رد شه . گفت احسنت . شعر وحشی بافقی رو خوند. مجلس تموم شد نتیجه نگرفتن کی نامزدیو اینها چون بابا دلنگیز گفت باید رو ازدواجم فکر کنم باز دعوا شدو ریخت بهم خلاصه آخر شب همه خوابیده بودن که کلاغه شروع کرد به خوندنو خونشونو میخواستو قصه تموم شده بود.

/داستان عشق جک به رز /

/طنزنویسی/

طنزنویس-حسام الدین شفیعیان

/داستان عشق جک به رز /

Image result for ‫طنز تایتانیک‬‎

رز که دم در خونه مجللشون ایستاده بود . همینجور یه ریز خواستگار با پورشه و لامبورگینیو بنز میومدو رد میکردو هی میگفت نه تو ر نمخامو ایرو نمخام اورو نمخام.یدفه دید یه نفر از خیابون هانس برگرد کوچه بن بسته پیچید دم در کاخ ترمز زد اومد پایین خسته دل شکسته گفت من جکم گفت ماشینت چیه. گفت پراید 92 اما بیمش تا 91 سفید یخچالی شیشه 70 درصد دودی قالپاق با نوشابه سییاه شسته. صندلی دستی تنظیم کولر برقی . موتور خسته دنده دلش شکسته. فرمون تو حالت رفت ام برگشت بازگشت همه ما بسوی اوست پراید وسیله عاشق زنای به پول اهمیت نده خواستگار داری بزار کنار من مرد رویاهاتم که با پراید سفید اد دم خونت خوابیده لگد محکم نزن به بختت بپر چمدون جمع جاده بالا . ماه عسل لب چشمه . هندونه . نوشابه.

گفت تو خونتون کجاست؟

گفت کوچه بالا دوبل برگر دم درمون یه مرده هست همونجا بقلش گیم نته. کنارش کله پزی.

گفت اه تو بچه خیابونه جردنی تو هاکل برفین بلوار دوم کنار منزل مادام کم بریز چایی پر رنگ نریز.

گفت اد همونی که تومیگی ده متر این سمت پلاک دویستو بیستو دو

گفت من اومدم 

گفت چمدونی چیزی ازدواجی

گفت من روشنه فکرم

گفت فکرت الان کجاست

گفت تو پرایدت که دیدم فکر از سرم پرید

جکم گفت اول که منم خریدم فکرم از سرم پریده بود الان فکرم جا افتاده اما ماشینم رو میخام بدم پشت قبالت بزنی

مال خودت

گفت قصرتون الان مزنش چنده

گفت ولا متری که نه کلشو بدیم جزیره جیبوتی رو میتونیم بخریم

گفت العجبا

سوار شدن رفتن کنار دریا که دیدن یه کشتی داره میاد تو ساحل لنگر بندازه گفتن ما گمشدیم . اونا هم گفتن ما هم گمشدیم سوار شدن حالا چجوری بکس بات کرد کشتی بماند رفت تو دریا جک رز تو وسط کشتی سفره انداختن دیزی میخوردن نگهبان دید حواسش پرت شد گفت اینا چیه گفتن لقمه میخوای خلاصه کشتی خورد به پرچم مشهد نصف شد.همه مونده بودن این پرچم چجوری از وسط جزیره کارائیب اومده از مشهد همه مونده بودن که کاپیتان گفت پرایدو بندازین تو دریا همه رو نجات میده. گفت جک اگه بزارم دست بزنید بهش کتشو در آورد همه داشتن غرق میشدن اون داشت کاپیتانو میزد . که نگهبان شلیک کرد دیدن تفنگ آبپاش دادن دستش. خلاصه. همه غرق شدن غیر رز اون دستشو گرفته بود رو پراید که کولرش روشن شده بود جا بخاری یخ کرده بود لگد زد به دم درش آهنگ پخش شد قایق نجت گفت یه موجود پرنده میبینم سفید یخچالی رفتن سمتشو نجاتش دادن بعد خاطراتشو نوشت که پرایدو حذف کردن نامردا والا تاریخ اصلش این بوده خلاصه کلاغ آخر قصه بیهوش شده بود داستان کششش بالا بودو بهش آب قند دادن تونست بره بشینه رو درخت خونش پیش کشش.